به نقل از «خبرگزاری آریا»

گفتگو با حاج رضا دهقان از دوستان قديمي سردار شهيد حاج شعبان نصيري؛ «حاج شعبان» راه را پيدا کرده بود و با چراغش ديگران را هم راهنمايي مي کرد

تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۹۲۲۶۹۹

خبرگزاري آريا - در مسائل سياسي، انتخابات و... گويي که يک چراغ روشني دستش بود تا راه را به بقيه نشان بدهد. هميشه هم مي گفت که بايد در کنار ولايت بمانيم و همراه ولايت باشيم تا خيالمان از هر جهتي راحت باشد.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - سردار رشيد سپاه اسلام، رزمنده جبهه هاي «جهاد اصغر» و «جهاد اکبر»، حاج «شعبان نصيري»، پس از نزديک به 38 سال مجاهدت و جهاد در ميادين دفاع از «حريم اسلام ناب محمدي(صلوات الله عليه و آله)، سرانجام 5 خردادماه گذشته به ياران شهيدش پيوست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سردار «حاج شعبان نصيري» که از يادگارانِ 8 سال دفاع مقدس بود و سابقه حضور طولاني در «سوريه» به منظور دفاع از «حرمِ بانوي مقاومت، حضرت زينب کبري(سلام الله عليها)» را در کارنامه خود داشت، 5 خرداد مصادف با شبِ اول «رمضان المبارک»، در جبهه «عراق» و طي عمليات آزادسازي «موصل» از اشغالِ «مزدوران سعودي» و «پيروان اسلام آمريکايي» بال در بال ملائک گشود. در آستانه چهلمين روز شهادت اين سردار خستگي ناپذير، گفتگوي کوتاهي با يکي از همرزمان و دوستان قديمي اش انجام داديم که در ادامه مي خوانيد؛
*براي شروع از نحوه آشنايي تان با شهيد نصيري بگوييد...
من از اوايل سال 59 در کرج با حاج شعبان آشنا شدم. حاج شعبان از ابتدا همه دغدغه اش بحث جوانان و نوجوانان بود. حتي در مسئوليت هاي مختلفي که ارتباط چنداني با اين موضوع نداشت هم وقت و توجهي را براي امورات مربوط به جوانان اختصاص مي داد. وقتي با ايشان آشنا شدم در انجمن اسلامي دبيرستان فارابي مشغول بوديم و مجموعه اي داشتيم با عنوان اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانش آموزان کرج که با ايشان در حوزه بحث سپاه و بسيج دانش آموزي فعاليت مي کرديم. در بحث اعزام به جبهه و مسائلي که بعد از جنگ براي ما پيش مي آمد ايشان همچنان فعاليت زيادي داشتند. بخصوص درباره مسائل اعتقادي جوانان و در روزهايي که جريان هاي مختلفي براي تاثير در افکار جوانان و به انحراف کشاندن آن فعاليت داشتند؛ در بحث روشنگري جوانان درباره آرمان ها و ارزش هاي انقلابي خيلي تلاش داشتند؛ بخصوص در معرفي حضرت امام و خواص انقلاب که موجب پيروزي آن شدند، تلاش زيادي مي کردند.

حاج رضا دهقان در کنار شهيد حاج شعبان نصيري
حاج شعبان توجه ويژه و خاصي به اين موضوعات داشت و بخصوص در حوزه جوانان و اعتقادش اين بود که اين جوانان اساس انقلاب را تشکيل داده اند و خودشان هم بايد آن را به پيش ببرند. اين از اعتقادات ايشان بود و هميشه هم توجه جدي به جوانان و نوجوانان داشتند.
*در زمان جنگ با هم بوديد؟
توفيق من از لحاظ کار کردن با ايشان کم بود. در مقاطعي براي اعزام دانش آموزان دبيرستاني به جنگ همکاري داشتيم چون آقاي نصيري بعد از لشگر 27 که به 9 بدر آمدند، از هم جدا شديم ولي ارتباطات خودمان را در حوزه جنگ حفظ کرديم. ايشان ضمن اينکه توجه به مسائل دفاعي و آموزش نظامي داشت، هميشه تاکيد مي کرد در حوزه مسائل اعتقادي و فرهنگي خيلي کار کنيم. زماني که در تبليغات لشگر بودم از من درباره برنامه ها سئوال مي کرد و وقتي برايش تشريح مي کردم؛ روي انتخاب روحانيون تاکيد داشت که از افرادي استفاده کنيم که خيلي جدي بتوانند روي بچه ها کار کنند و از نظر عملي هم با بچه ها همراه بشوند؛ مثلا به عمليات ها بيايند و در رزم شب ها شرکت کنند.

تعامل و گفتگوي حاج شعبان نصيري با خواهر زاده اش پارسا دادالهي
حتي در معرفي شخصيت هاي روحاني و معروف يا شخصيت هايي که مي توانستند در زمينه نويسندگي فعاليت کنند هم دريغ نمي کرد و ايجاد اين ارتباط ها واقعا هم بسيار موثر بود. يکي از اين افراد آقاي سعيد آملي بودند که به لشگر آمدند و در آنجا انتشار نشريات فرهنگي در حوزه جبهه و جنگ را با ايشان شروع کرديم.
با اينکه فرسنگ ها با هم فاصله داشتيم اما رصد مي کرد و وضعيت را بررسي مي کرد تا ببيند چگونه مي تواند ما را کمک کند.
*آخرين ديدارتان چقدر قبل از شهادت بود؟
آخرين تماس ديدارمان 2 هفته قبل از شهادت و در نشست فرماندهان لشگر 10 سيد الشهدا عليه السلام بود. در آن مراسم شرک کردند و با دوستان عکس يادگاري گرفتند. خيلي عجيب بود که با تک تک بچه ها حال و احوال کرد و همه يک حس خاصي نسبت به ايشان پيدا کردند که نور بالا مي زند؛ چون زمينه رفتن به جهاد در سوريه را داشت، گمان شهادت براي ايشان بعيد نبود. هر چند که گفته بود من عملي در پيش دارم و به سوريه نمي روم اما گويا رفته بود تا شبي که سحر از طريق تلفن از شهادتشان مطلع شدم.
*مهمترين ويژگي اخلاقي سردار شعباني از نظر شما چه بود
آقا شعبان ويژگي هاي منحصر به فردي داشت. انسان بسيار با توکلي بود. يعني بچه هاي جنگ بوددن اما ايشون استثنا بود. بسيار صبور بود و در اعتقاداتش پايدار بود يعني اصلا در اين سي و چند سال، هيچ ترديدي در مسير راهش نديدم. در مسائل سياسي، انتخابات و... گويي که يک چراغ روشني دستش بود تا راه را به بقيه نشان بدهد. هميشه هم مي گفت که بايد در کنار ولايت بمانيم و همراه ولايت باشيم تا خيالمان از هر جهتي راحت باشد. آقا شعبان در اين مدت اين چراغ راهنما را به دست داشت. راه را پيدا کرده بود و ديگران را هم راهنمايي مي کرد. صبوري و پشتکار ايشان و خستگي ناپذيري اش زبانزد بود. بعد از جنگ و بعد از بازنشستگي کارها و فعاليت هايش را بي کم و کاست ادامه داد و شب و روز نمي شناخت و براي همه ما الگو بود. ياد ندارم که آقا شعبان به مسافرت و تفريح خانوادگي رفته باشد.
ما رفت و آمدهاي خانوادگي داشتيم و چون فرزندانمان هم سن و سال بودند در زمينه مسائل تربيتي مشورت هاي زيادي با هم داشتيم و درباره ازدواجشان و نوه هايمان حرف مي زديم و بحث مي کرديم. احوال نوه هايم را مي پرسيد و به رُخَم مي کشيد که من يک نوه جلوتر هستم.

پسرم وقتي خبر شهادت حاج شعبان را شنيد، بسيار منقلب شد. ارتباطي که با بچه هاي من گرفته بود مثل فرزندان خودش بود. يک يادگاري از خودش به جا گذاشته که به ايشان عمو شعبان مي گفتند و برايشان الگو بودند.
دغدغه اصلي اش مسائل تربيتي و اعتقادي بود. پسرم محمد که به قم رفت وطلبه شد، ترديد ندارم که آقا شعبان در تصميم او موثر بود. ترديدي ندارم که پسر ديگرم مجتبي در دوران دبيرستان کنار آقا شعبان در کنگره شهدا کار مي کرد، راه و مسيرش را از او گرفته است که امروز توانسته افتخاري برايمان باشد.

نوه شهيد نصيري
*گويا سردار نصيري حس و حال شهادت را از زمان جنگ حفظ کرده است.
وقتي اصرار مي کرديم که ما را هم به سوريه ببرد، آقا شعبان مي گفت تو بايد زبان بخواني تا بتواني به سوريه بيايي! مشتاقانه دنبال شهادت بود. مي گفتيم آن قدر اصرار دارد که آخرش هم اين افتخار را براي خودش کسب مي کند. هر مسيري که به سخت ترين کارها منتهي مي شد را انتخاب مي کرد تا به شهادت برسد. اگر در تهران هم براي او اتفاقي مي افتاد جز به شهادت نبود چون صبح ها که از خانه بيرون مي رفت هيچ دغدغه اي جز اسلام و انقلاب نداشت.
در زندگي اش ساده ترين و باصفاترين وضعيت را داشت و خيلي جالب است که اگر عرصه هاي سياسي را ببينيد، همه دوستانش به نيکي و با اخلاق از ايشان ياد مي کنند. فردي صبور و داراي فکري ثابت و مستقر بود و هيچ ترديدي در او ايجاد نمي شد چون با استدلال بود. در هر بحثي براي طرف مقابلش استدلال داشت و از اين جهت بي نظير بود.
*ميثم رشيدي مهرآبادي

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۹۲۲۶۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تشییع دو شهید گمنام در ایام شهادت امام صادق (ع) در قم

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ مرکز قم، مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان گفت: پیکر مطهر دو شهید گمنام دوران دفاع مقدس همزمان با ایام شهادت امام جعفر صادق (ع) تشییع و در مسجد مقدس جمکران به خاک سپرده می‌شوند.

حجت الاسلام احمد لقمانپور افزود: پیکرهای مطهر این دو شهید والامقام، روز جمعه ۱۴ اردیبهشت ساعت ۱۶:۳۰ دقیقه از میدان آل یاسین تا مسجد مقدس جمکران تشییع و در صحن اصلی این مکان مقدس به خاک سپرده می‌شوند.

وی گفت: این دو لاله گلگون کفن در عملیات‌های کربلای ۵ و عاشورا به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.